MENU (5)

Etnaset - Muslim | مسلم - اتنسيت 「متن ترانه」 - ترجمه ی فارسی by Sanderlei

مبقيتش عارف اعمل ايه | (الاغنية الرسمية لفيلم عروستي)
حالي مش صعبان عليه
يعني دا اللي وصلنا ليه
سايبه و عارف ، روحي فيه


Etnaset - Muslim | مسلم - اتنسيت 「متن ترانه」

مبقيتش عارف اعمل ايه | (الاغنية الرسمية لفيلم عروستي)
حالي مش صعبان عليه
يعني دا اللي وصلنا ليه
سايبه و عارف ، روحي فيه
كل شئ الا الفراق
فمتسيبنيش و انا مشتاق
عمري ماتخيلت يوم
ابعد و اسيب روحي معاك
هصدقك و اكدب عينيا
دا انت شوفت اجمل ما فيا
و مكانش عندي اي نيه
انساك و تضيع من بين ايديا


طال الغياب و هوآك غلآب عشمآن ف ضي عينيك
مليون جوآب متسآب على الباب اللي بترديه
و مش تحت طوعي ، فآرقتني روحي من بعد لما مشيت
و مبين انساك و بين ارجع قلبي .. اتقسم نصين
.. نص مش قادر يخبي و نص رافض تبقي جنبي و منت عارف هبقى وحدي اللي هخسر مرتين ..
مره لما رضيت بعيوبك
و مره لما داريت عيونك
و انت بتكدب ظنونك
.. م البدايه محبتنيش

و مش هزود ف الملام
مش هيفرق ف الخصام
دا لو عينيك صادفت عينيا
امشي .. و ما ترميلي السلام



و اتنسيت ، كإني ماجيت و لو حسيت .. هتخسرني
و داريت ، ف قلبي مشيت على عيني تغربني


Etnaset - Muslim | مسلم - اتنسيت 「متن ترانه」 - ترجمه ی فارسی by Sanderlei


من نمی دانم چه باید بکنم
من الان سخت نیستم
منظورم این است که این چیزی است که ما آمده ایم
صبا و آریف، روح من در آن
همه چیز را ترک می کند
دلم برات تنگ شده
من هرگز تصور نکردم
برو و روحم را با تو ترک کن
من به شما اعتقاد دارم و در چشمانم دروغ می گویم
شما زیباترین چیز را در مورد من دیده اید


و من هیچ نیتی ندارم
فراموش کردن شما و از دست دادن در میان دست

غیبت طولانی و عشق شما فقدان اشمن است، چشمان شما را روشن می کند
یک میلیون mssap پاسخ به درب شما پاسخ می دهد
و نه تحت اراده من، پس روح من بعد از اینکه راه می رفت، من را ترک کرد
و نشان می دهد که من شما را فراموش کرده ام، و بین من، قلبم را به عقب برگردانم
.. متن نمی تواند پنهان شود و یک متن امتناع از ماندن به طرف من و آیا می دانید که شما تنها هستید؟ چه کسی دو بار از دست می دهد ..
هنگامی که شما از معایب خود راضی هستید
و هنگامی که چشمانت را نوشتم
و شما ذهن خود را تشکیل می دهید
.. از همان ابتدا شما را دوست داشتم

و من سرزنش نخواهم کرد


این در اختلاف متفاوت نیست
اگر چشمان شما چشم هایم را ببینند
پیاده روی .. و صلح را به من نگویید

و من فراموش کردم، مثل اینکه من رفته بودم، و اگر احساس کردم، من را از دست خواهم داد
و من به قلبم تبدیل شدم، به چشمانم رفتم، و من شگفت زده شدم